گیرم از ته مانده ی عشق تو شعری ساختم...
سود شعرم چیست وقتی که تورا من باختم...
خوب میدانی دل دیوانه ام از سنگ نیست...
گر چه آهنگی برای ماندنت ننواختم...
شرم دارم از دلم بیرون کنم مهر تو را...
من که خود روزی به سوی مهر تو می تاختم...
قیمت دل کندنت کم نیست اما غم مخور...
من بهای رفتنت را با جنون پرداختم...
|