از مرگ چیزی نمیدانم اما میدانم این هم زندگی نیست...
96/1/5 روز فوت زندگیم.روز فوت کل ارزوهام.
تنها دختری که توی لباس عروسی تجسمش کرده بودم توی سیل غرق شد...
امیدم واسه ادامه زندگی از بین رفت.
سلامتی خدا که تمام ارزوهام رو ازم گرفت تا بزرگیش رو بهم ثابت کنه.

دیدی بعضیا خیلی میخندن؟
هر چی شد میزنن زیر خنده؟
همیشه بقیه رو میخندونن
بعد یهو میرن تو فکر
اینا رو اذیت نکنین
اینا نابود شدن |